دوستت دارم...

جویبارلحظه ها

ازتهی سرشار ... جویبارلحظه هاجاریست

دستانم تشنه دستان تو، شانه هایت تکیه گاه خستگیهایم
به پاکی چشمانت قسم تا ابد با تو میمانم
بی آنکه دغدغه فردا را داشته باشم
چون میدانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
عزیزم دوسـ ـت دارم


 

هَـميشه بـآيد کَسـي باشد
کـــہ  مــَعني سه نقطه‌هاے انتهاے جمله‌هايَتـــ را بفهمد

هَـميشه بـآيد کسـي باشد

تا بُغض‌هايتــ را قبل از لرزيدن چـآنه‌ات بفهمد

بـآيد کسي باشد

کـــہ  وقتي صدايَتــ لرزيد بفهمد

کـــہ  اگر سکوتـــ کردے، بفهمد...

کسي بـآشد

کـــہ  اگر بهانه‌گيـر شدے بفهمد

کسي بـآشد

کـــہ  اگر سردرد را بهـآنه آوردے براي رفتـن و نبودن

بفهمد به توجّهش احتيآج داری
 
بفهمد کـــہ درد دارے

کـــہ زندگي درد دارد

بفهمد کـــہ دلت براي چيزهاے کوچکش تنگــ شده استــ

بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زيرِ باران...

براے بوسيـدَنش...

براے يك آغوشِ گَرمــ تنگ شده است

هميشه بايد کسي باشد

هميشه...



+نوشته شده در 30 آذر 1391برچسب:,ساعت19:18توسط miss zeynab | |